سکوت
فریاد راهمه می شنوند
هنرواقعی
شنیدن صدای سکوت است
فریاد راهمه می شنوند
هنرواقعی
شنیدن صدای سکوت است
شادبودن تنها انتقامی است
که انسان می تواند اززندگی بگیرد.
فکر نکنید که چرا
فلانی باشما درست
رفتار نمی کند
اگرمی دانید لیاقتتان
بیش تراز این است
چرا با او رابطه دارید؟
ما که از خاکیم وبه خاک بر می گردیم
پس این همه غرور برای چه؟
اشتباهایتان را
باخود جابه جا نکنید.درعوض
آنهارا زیر پایتان قرار داده و برای رد شدن
از آنها استفاده کنید
همیشه ازخوبی آدم ها
برای خودت دیوار بساز
هروقت درحق تو بدی کردند
فقط یک آجر از دیوار بردار
بی انصافی است اگر دیوار راخراب کنی...
زندگی یک مشکل نیست..
که باید حلش کرد..
بلکه یک هدیه است..
که باید ازش لذت برد..
ایمان داشته باش که رویا هایت
هم چون بارانی درحال فرو ریختن هستند
پیشاپیش شادباش وشکرگزار
گفتگو با خدا
خواب دیدم
در خواب باخدا گفتگویی داشتم
خدا گفت: پس می خواهی بامن گفت وگو کنی
گفتم :اگر وقت داشته باشید
خدا لبخند زدو گفت
زمان من ابدی است
چه سوالی ازمن در ذهنت داری؟
چه چیزی پیش ازهمه شما را
درمورد انسان متعجب می کند؟
خدا پاسخ داد
این که آنها از بودن دردوران کودکی ملول می شوند
وعجله دارند زودتربزرگ شوند
وبعد حسرت دوران کودکی را می خورند
این که سلامتشان را
صرف به دست آوردن پول می کنند
وبعد پولشان راخرج
به دست آوردن سلامتی شان می کنند
این که با نگرانی نسبت به آینده
زمان حال فراموششان می شود
آنچنان که دیگر نه درآینده زندگی می کنند
ونه درحال
این که چنان زندگی می کنند
که گویی هرگز نخواهند مرد
وچنان می میرند که گویی
هرگز زنده نبوده اند
خداوند دست های مرا گرفت
ومدتی هردو ساکت ماندیم
بعد پرسیدم
به عنوان خالق انسان ها
می خواهیدآنها چه درس هایی از زندگی را یاد بگیرند؟
خدا با لبخند پاسخ داد
یاد بگیرند که نمی توان دیگران رامجبور به دوست
داشتن خود کرد
اما می توان محبوب دیگران شد
یاد بگیرن که خوب نیست خود را با
دیگران مقایسه کنند
بابخشیدن
بخشش یاد بگیرند
یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه
می توان زخمی عمیق در دل کسانی ایجادکنند که
دوستشان دارند
و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد
یاد بگیرن که ثروتمند
کسی نیست که دارایی بیش تری دارد
بلکه کسی است که نیازکمتری دارد
یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را
عمیقا دوست دارند
اما بلد نیستند
احساس شان را ابراز کنند یا نشان دهند
یاد بگیرند که می شود دو نفر به
یک موضوع واحد نگاه کنند وآن را متفاوت ببینند
یاد بگیرند که همیشه کافی نیست که
شخص دیگری را ببخشند
بلکه خودشان راهم
باید ببخشند
خاضعانه گفتم
از این که وقت تان را به من دادید متشکرم
آیا چیز دیگری هست که شما دوست داریدآفریدگانتان بدانند؟
خداوند لبخند زدو گفت
فقط بدانید که من اینجام
همیشه
نویسنده:رینا استریکلند
آدم گاهی بایدشک کند،
که شاید نبوده،ونباشد،
هیچ وقت
ازبس که دیده نمی شود
زندگی تمامش خطای دید است
من تورا می بینم،وتو من رانمی بینی...
کم باش ازکم بودنت نترس
اونی که واسه کم بودنت ولت می کنه
همونه که اگر زیاد باشی حیف ومیلت می کنه
وقتی خاطره های آدم زیاد می شه،دیواراتاقش
پرعکس میشه،اما دلت واسه اونی تنگ میشه که
نمی تونی عکس شو به دیوار بزنی
فرق است بین دوست داشتن وداشتن دوست،
دوست داشتن امری است لحظه ای
ولی داشتن دوست استمرارلحظه های دوست داشتن است...
یادمان باشد دراملای زندگی همیشه برای محبت
تشدیدبگذاریم؛تا ازدوستی وانسانیت نیم نمره هم
کم نشود.
ایمان داشته باش
که کوچک ترین محبت ها
ازضعیف ترین حافظه هاپاک نمی شود.
برای رسیدن به خدا نه کتابی نیاز است ونه راهنمایی
فقط کافی است،شعاع مهربانیت راروزبه روز
بیش ترکنی،آنقدر که روزی بتوانی همه رادرآن
جای دهی،آن وقت تاخدا فاصله ای نیست...
آموخته ام که وقتی نا امیدمی شوم
خداوندبا تمام عظمتش ناراحت می شود
وعاشقانه انتظار می کشد
که به رحمتش امید وارشوم
فکربکنید یک ظرف بگذاریم زیر بارون تاپرشود
ظرف از آب بارون پرمی شود ولی دلمان از بارون
سیر نمی شود!
دو روز مانده به پايان جهان تازه فهميد كه هيچ زندگي نكرده است. تقويمش پر شده بود
و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقي بود.
پريشان شد و آشفته و عصباني نزد خدا رفت تا روزهاي بيشتري از خدا بگيرد.
داد زد و بد و بيراه گفت.
خدا سكوت كرد
جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت.
خدا سكوت كرد.
آسمان و زمين را به هم ريخت.
خدا سكوت كرد.
به پر و پاي فرشتهو انسان پيچيد خدا سكوت كرد.
كفر گفت و سجاده دور انداخت.
خدا سكوت كرد.
دلش گرفت و گريست و به سجده افتاد.
خدا سكوتش را شكست و گفت: عزيزم، اما يك روز ديگر هم رفت. تمام روز را به بد
و بيراه و جار و جنجال از دست دادي. تنها يك روز ديگر باقي است. بيا و لااقل اين يك
روز را زندگي كن.
لا به لاي هق هقش گفت: اما با يك روز... با يك روز چه كار مي توان كرد؟ ...
خدا گفت: آن كس كه لذت يك روز زيستن را تجربه كند، گويي هزار سال زيسته است
و آنكه امروزش را در نمييابد هزار سال هم به كارش نميآيد. آنگاه سهم يك
روز زندگي را در دستانش ريخت و گفت: حالا برو و زندگي كن.
او مات و مبهوت به زندگي نگاه كرد كه در گودي دستانش ميدرخشيد.
اما ميترسيد حركت كند. ميترسيد راه برود. ميترسيد زندگي از لا به لاي انگشتانش بريزد.
قدري ايستاد... بعد با خودش گفت: وقتي فردايي ندارم، نگه داشتن اين زندگي چه فايدهاي دارد؟
بگذارد اين مشت زندگي را مصرف كنم.
آن وقت شروع به دويدن كرد. زندگي را به سر و رويش پاشيد.
زندگي را نوشيد و زندگي را بوييد. چنان به وجد آمد كه ديد ميتواند تا ته دنيا بدود،
مي تواند بال بزند، ميتواند پا روي خورشيد بگذارد. مي تواند ....
او در آن يك روز آسمانخراشي بنا نكرد، زميني را مالك نشد، مقامي را به دست نياورد، اما ....
اما در همان يك روز دست بر پوست درختي كشيد، روي چمن خوابيد،
كفشدوزدكي را تماشا كرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد
و به آنهايي كه او را نميشناختند سلام كرد و براي آنها كه دوستش نداشتند
از ته دل دعا كرد. او در همان يك روز آشتي كرد و خنديد و سبك شد.
لذت برد و سرشار شد و بخشيد. عاشق شد و عبور كرد و تمام شد.
او در همان يك روز زندگي كرد، اما فرشتهها در تقويم خدا نوشتند:
" امروز او درگذشت. كسي كه هزار سال زيسته بود!"
می دونی قشنگی راه رفتن توی بارون چیه؟
اینه که هیچ کس نمی تونه اشکاتو ببینه!
چه لزومی داره برای جزئیات زندگی
گریه کنیم وقتی کل زندگی گریه داره!
به نام بهترین کسی که دارم
به نام اونکه عشق بچه گیمه
به نام اولین اسمی که گفتم
به نام مادری که زندگیمه
سلامتی تمام باباهای دنیا که دست
بچه شون رامی گیرند وامید دارن یه روزی
بچه شون دستشون رابگیره...
خودکار می خرید،100 تومان
ولی لاک غلط گیر800تومان
تو این زندگی حتی روی کاغذ هم اشتباه
کنی برات گرون تموم می شه
پس دقت کن
به کسانی که پشت سرتان حرف
می زنندبی اعتنا باشید
آن ها به همان جا
تعلق دارند
دقیقا پشت سرتان
زیبا ترین حکمت دوستی،به یادهم بودن است،
درکنارهم بودن
دوست داشتن بهترین شکل مالکیت و
مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است...
احساسات خیلی شبیه امواج
هستند،نمی توانیم مانع
آمدنشان شویم،اما
می توانیم انتخاب کنیم روی
کدامشان سوار شویم.
پروردگارا : آرامش را همچون دانه های برف
آرام و بی صدا
بر سرزمین قلب کسانی که برایم عزیزند ببار
.
.
.
دارد برف می آید،در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف از شوق حضورت بهار را لمس کند
.
.
.
داره برف میاد،به آسمون نگاه کن هر وقت برف سیاه بارید بهم خبر بده،اون موقع من دیگه دوستت ندارم
.
.
.
* *** * **
* ** * *
اینا برفارو فرستادم تا باهاش واسه خودت یه آدم برفی بسازی تا این روزا تنها نباشی!